۱۳۹۴ مرداد ۲۸, چهارشنبه

#ايران-برمیهنم چه رفته است؟!!!

برمیهنم چه رفته است؟!!!
نسل سوخته،شهر سوخته تر!
گزارشی ازیک هم وطن ازشهرستان تکاب ازتوابع آذربایجان غربی
لطفا به اشتراک بگذارید.

اینجا شاخ آفریقا نیست،سنگال و سومالی نیست حتی شهر سوخته سیستان و بلوچستان نیست اینجا سوخته تر از هرجای دیگر شهرستان کوچکی ست به نام «تکاب» با هزاران منابع خدادادی و معادن و جاذبه های تاریخی و توریستی مانند دریاچه تخت سلیمان و آثار باستانی به جا مانده از دوران ساسانی و مردمانی کیلومترها زیر خط فقر مطلق...
تکاب جنوبی ترین شهر آذربایجان غربی به علت کمربند کوهزایی در اطراف آن دارای بیشترین ذخایر طلا در کشور (معادن آغدره و زره شوران) و پنجاه معدن فعال دیگر ازجمله بزرگترین معدن سرب و روی خاورمیانه و انواع معادن سنگهای زینتی ساختمان ازجمله مرمر و گرانیت و تراورتن و....است.
 ارمغان این همه معدن ریز و درشت برای این شهر و مردمان فقیرش جز نابودی محیط زیست و انواع بیماریهای ژنتیکی و نوزادان نارس و غیرطبیعی و انواع بیماریهای گوناگون ناشی از استنشاق هوای آلوده به ذرات سمی و شیمیایی معلق در هوا چیز دیگری نیستو سیانور جان همه را تهدید میکند وحتی آب شرب آلوده به گوگرد است. در قرن 21 که دور افتاده ترین راه های روستایی آسفالته شده است جاده بین شهری تکاب - ایرانخواه به علت اخلال و کارشکنی امام جمعه ضدمردمي این شهر در کار پیمانکاران و اداره راه و شهرسازی این شهرستان پس از سالها همچنان از آسفالت و زیر سازی لازم محروم است توجیه امام جمعه اینست اگر جاده آسفالت شود باعث بالارفتن رشدشهر، افزایش حمل ونقل و راحتی مسافرت و تردد به این شهرستان شده در نتیجه مردمان بیشتر به حق و حقوق خود واقف می گردند و در برابر این همه چاپیدن دسترنج و این همه غارت معادن و نابودی سرزمین شان در مقابل ما شیادان نامردمی موضع میگیرند، ما را زیر سوال می برند همان به که آنها را در کوران سیاهی و ظلمت نگه داریم.
 شهر سوخته تنها از لحاظ تعدد معادن و منابع حرف اول را در کشور نمیزند بیکاری اینجا بیداد میکند، اکثریت زیر خط فقر مطلق هستند، مغازه ها در آمدی ندارند تعداد کافه هایی که خدمات قلیان کشیدن را برای شهروندان ارائه میدهند در سطح استان رکورددار و دارای مقام اول است! من و دوستان تحصیل کرده بیشماری بیشتر وقتمان را در این کافه ها با پک زدن بر تنه قلیان و دود کردن زندگی ناخواسته مان با تاراندن غم ها و دردهایمان بر باد می دهیم، همه معادن به علت مدیریت غلط و به کارگیری عناصر بیسواد و ذینفع که پشتوانه نفوذ سیاسی و پارتی را دارا هستند ورشکسته شده با کمترین ظرفیت خود به کار ادامه داده و روزانه صدها کارگر و راننده بومی را یکجانبه فسخ قرارداد کرده و از کار بیکار کرده و خانه نشین میکنند، تنها درهفته جاری معدن سرب و روی دندی پنجاه درصد از رانندگان ماشین آلات فعال در معدن را از کار بیکار و غم نان را به آنان هدیه دادند چه باک!؟برایشان مهم نیست هدفشان غارت و چپاول معادن این سرزمین است و پولهای هنگفتی که شاید کمتر از فروش نفت نباشد را به جیب زدند و محیط زیست نابود شده را برای شهروندان به یادگار جا گذاشتند.
 شهر سوخته شهر طاعون زده سرزمین ارواح نام دیگر سرزمین من است در اینجا ثروت حق من نیست! تفریح برای من گناه کبیره است! ولی فقر بزرگترین موهبت الهی است! بهشت سرزمین من برای آخوند است و بهشت ما را به دنیای بعد از مرگ وعده داده اند اینجا چیزی به نام زندگی موج نمیزند سال هاست همه مرده اند فقط سالها بعد چال می شوند دختران و زنان زیبای این سرزمین که تمام زیبایی ونیازهای دخترانه همه زندگی مشقت بار خود را پشت دار کارگاههای فرشبافی با بافتن تاروپود فرش پرآوازه افشار دار زده اند، دخترانی که سینه هایشان مالامال درد انباشته است از اثرات زیانبار مواد شیمیایی رنگ های قالی، دخترکانی فقیر که انگشتان ظریفشان مانند سوزن نحیف و باریک است از بس گره زدند به تاروپود نامرد غم نداری،غم نان،غم درد و درد تنهایی! !! دردهای من بزرگتر از آن است که در واژه بگنجد حرفهای من تمامی ندارد اما از درد گفتن هم بیشتر از این برایم ممکن نیست وقتی به دختران فقیر این شهر می اندیشم که بزرگترین تفریح زندگیشان قالیبافی ست!!!






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر